شعر طنز گوناگون _سری اول
بی تفاوت
درسرسرای خانه قلبت معطلم
آهوی زخم خورده ،آن نیش تاولم
گنجشکم اگر لب ایوان تو رسد
احساس میکنم که به قصری مجللم
می خواستم که دور بیندازمش نشد
من همچون میرزایم و دلپاره صندلم
برمن اگر سری نزنی سرزنم به کوه
با تو چه کله شقم و دائم به کل کلم
من بی تفاوتی تو را ملتفت شدم
با اینکه بی تفاوتم و مرد سنبلم
ادامه مطلب